قاتلان علی (ع) نه تنها انسانهای بیدین نبودند، که از شدت توجه به ظواهر دینی حتی مرتکب گناه کبیره را کافر میدانستند و این همان چیزی است که «در مجموع روحیه آنها را خطرناک، بلکه وحشتناک کرد».
مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی (ع) با اشاره به این نکته و تأکید بر اینکه خطر نفی خردگرایی به نام دینورزی همچنان باقی است و بارها در تاریخ اسلام تکرار شده است، «ممیزات خوارج» و نشانههای پیدایش روح خارجیگری را چنین بر میشمارد (مجموعه آثار، ج 16 ، صص 316-327):
1 - خوارج روحیهای مبارز و فداکار داشتند و در راه عقیده و ایده خویش سرسختانه میکوشیدند.
2 - مردمی عبادت پیشه و متنسک بودند. شبها را به عبادت میگذراندند و بیمیل به دنیا و زخارف آن بودند.
3 - مردمی جاهل و نادان بودند. در اثر جهالت و نادانی حقایق را نمیفهمیدند و بدتفسیر میکردند.
4 - مردمی تنگنظر و کوته دید بودند، اسلام و مسلمانی را در چهار دیواری اندیشههای محدود خود محصور کرده و مدعی بودند که همه بد میفهمند و یا اصلاً نمیفهمند و همه جهنمی هستند.
اجتماع این خصوصیات پیامدهای مهمی نیز برای جامعه دارد که دو پیامد اصلی و مهم آن را خود علی(ع) خطاب به خوارج فرمودهاند: «همانا شما بدترین مردم هستید. شما تیرهایی هستید در دست شیطان که از وجود پلید شما برای زدن نشانه خود استفاده میکند و به وسیله شما مردم را در حیرت و تردید و گمراهی میافکند» (نهجالبلاغه، خطبه 125).
این دو پیامد مهم چیست؟
نخست آنکه به دلیل کنار نهادن تفکر و تحمل، خوارج به وسیلهای در دست صاحبان قدرت تبدیل میشوند. به عبارت دیگر «خطر جهالت این گونه افراد و جمعیتها بیشتر از این ناحیه است که ابزار و آلت دست زیرکها قرار میگیرند و سد راه مصالح عالیه اسلامی واقع میشوند، همیشه منافقان بیدین، مقدسان احمق را علیه مصالح اسلامی برمیانگیزانند؛ اینها شمشیری میگردند در دست آنها و تیر در کمان آنها» (مجموعه آثار، ج 16، ص323).
حماقت جاهلان متنسک باعث شد تا از طریق آنان پیروزی حتمی یاران علی(ع) در جنگ صفین جای خود را به پذیرش آتشبس و حکمیت اجباری دهد، حکمیت نیز منجر به عزل علی گردد و سپس علی را به گناه ناکرده پذیرش حکمیت متهم و بعد هم ترور نمایند.
دومین پیامد خطرناکی که در نهجالبلاغه بر آن تأکید شده است، پیدایش فتنه و گمراهی در میان عوام است. خوارج به دلیل تمسک به شعارهای دینی و عمل به ظواهر احکام، دیگران را فریب میدهند و به همین دلیل مبارزه با آنان سختترین جهاد است. علیعلیهالسلام از روحیه خارجیگری به «هاری» که یک بیماری مسری و خطرناک است یاد میکند و میفرماید به دلیل ظاهر فریبنده خوارج کسی جز من جرأت در آوردن چشم این فتنه را نداشت. (نهجالبلاغه، خطبه 92).
به همین دلیل است که شهید مطهری در میان همه مشکلات، خوارج را «مشکل اساسی» آن حضرت مینامد (مجموعه آثار، ج 16، ص 598 ). و «این است که علی به عنوان یک افتخار بزرگ برای خود میگوید: این من بودم و تنها من بودم که خطر بزرگی که از ناحیه این خشکه مقدسان به اسلام متوجه میشد، درک کردم.
پیشانیهای پینهبسته اینها و جامههای زاهد مآبانهشان و زبانهای دائم الذکرشان و حتی اعتقاد محکم و پابرجایشان نتوانست مانع بصیرت من گردد. من بودم که فهمیدم اگر اینها پابگیرند، همه را به درد خود مبتلا خواهند کرد و جهان اسلام را به جمود و ظاهرگرایی و تقشر و تحجری خواهند کشانید که کمر اسلام خم شود. مگر نه این است که پیغمبر فرمود دو دسته پشت مرا شکستند: عالم لاابالی و جاهل مقدس مآب.» (همان، ج 16، ص 320)
سلام بر علی، آن روز که در کعبه زاده شد، آن روز که مظلومانه و غریب در مسجد به شهادت رسید و آن روز که سرافرازانه محشور خواهد شد.